بنفیسیات بنفیسیات
|
چند روز پیش رفتم دکتر دکتر کلی نگاهم کرد. کلی حرفهایم را گوش کرد نمی دانم کلی به چه فکر کرد اما کلی فکر کرد. بعد...عینک بدون قابش را آورد وسط تیغه ی بینی اش. راستی چرا عینک بدون قاب؟حیف آن همه قاب خوشگل و رنگی رنگی(البته آن روز این سوال به ذهنم نرسید ولی جدا:چرا عینک بدون قاب؟) القصه... آقای دکتر یه اهمی کرد و گفت:مریضه. پرسیدم :کی آقای دکتر؟؟؟ گفت:روحتان...کودک درونتان!!!! از وقتی از مطب آمدم بیرون دارم به کودک درونم فکر میکنم. حتی در ایستگاه اتوبوس وقتی دکتر گفت کودک درون خیلی جدی نگاهش کردم ،یادم نمی آید چطوری جدی(خیلی جدی) نگاه کردم اما خیلی جدی نگاهش کردم و گفتم:برای درمان چه باید بکنم دکتر؟؟؟ دکتر باز هم صدایش را صاف کرد و گفت:شاد باشید،کودکانه رفتار کنید،با همه دوست شوید،مهربانی را تمرین کنید،عصبانی هم اگر می شوید زود آرام شوید،گریه کنید به میزان کافی،بی جهت بخندید،خنده یادگار کودکیست،گاهی اوقات بدوید،قهر کنید،اما زود ببخشید و زود فراموش کنید،بروید توی باغچه و گل بازی کنید و مجسمه گلی بسازید،نقاشی کنید،برای خودتان شعرکودکانه اختراع کنید،رنگ های شاد بپوشید،اصلا رنگ و وارنگ بپوشید،نمک پاش را روی خورشت خالی کنید،دست کم یک چیز را خراب کنید،یک عروسک ببرید حمام و بشوریدش،لواشک بخورید،پشتی بچینید و برای خود خاله بازی کنید،گاهی اوقات جیغ بزنید،برگ درختان را بکنید و بخورید،آب بریزید توی یقه ی دیگران.... به همه محبت کنید!!!درست مثل کودکان!!! سعی کنید!میتوانید!!!
کارهایی را که بزرگ هامی کنند انجام ندهید(درست مثل کودکان) آنوقت است که داریدزندگی میکنید!!!! این 2 روز دنیا را...
من میخواهم همیشه کودک باشم...حتی اگر اتهام سبک سری بر پیشانیم بخورد.... [ دوشنبه 90/6/28 ] [ 12:13 عصر ] [ benfis b ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |