• وبلاگ : بنفيسيات
  • يادداشت : ميگن عاشق کم کم شبيه معشوق ميشه!
  • نظرات : 24 خصوصي ، 13 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    صبر کن سـهراب قايقت جا دارد ..؟

    تو کجايي سـهراب...؟
    آب را گل کردند...چـشم ها را بستند و چه با دل کردند...
    واي سـهراب کجايي آخـر...؟ زخم ها بر دل عاشـق کردند...
    ... خون به چشـمان شقـايـق کردند ! تو کجايـي سهـراب؟
    که همين نزديـکي عشـق را دار زدند...همه جا سايه ي ديوار زدند !
    واي سهراب دلم را کشتند !!!
    درفرودست اکنون، کفتري مي ميرد...
    در همان آبادي ، کوزه از آب تهي است... آب را گل کردند…
    آن سـپيدار بلند ، که فلان رود روان ، از کـنارش ميرفت ،
    زرد و قامت کج و پژمـرده شده ،
    دگر آن درويـش هم ، دلش از اينهمه ناپـاکي اين آب روان،
    بخـروش آمده ، اما … خاموش است ،
    تا مبـادا که همان خشکه نان هم ز کفش بستانند،
    در مصاف گل و لاي ، رود زيـبا خجـل است ،
    گويي… زشتي دو برابر کند اين آب کنون،
    آب را گل کردند… حرمت عشق شکستند،
    ناله از من بربودند، مستي از من بگرفتند،
    آب را گل کردند…
    چه گل آلود اين آب ، و چه ناپاک اين رود،
    تـو به ما گفتي :
    مردم بالادست ، چه صفـايي دارند،
    غنچه اي گر شکفد ، اهل ده باخبـرند،
    و تو امروز کجايـي سهـراب ؟؟!!!
    تا ببيني ، که همان مردم بالادسـت،
    ز صـفا عاري و از عشـق تـهي ميباشند،
    چشمه هاشـان بي آب…
    گاوهاشان بي شـير…
    دهشان بي رونـق، ساکت و خاموش است،
    دگر از غنچـه شکفتـن خبري نيست ،
    مردم بالادسـت ، همه در ماتم و انـدوه نشستند اما…
    کدخــــــدا در خانه با زنــــش ميخنــــدد...!
    آب را گــل کردند… تو نبـــودي سهـــراب، آب را گـــل کردنــــد...!
    سهراب...
    پاسخ

    (گريه)