سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنفیسیات
بنفیسیات 

قلمم نمی چرخد .نمی
نویسد.تو هر چه دوست داری بگو و برای این ننوشتن اسم بگذار نخواستن با نتوانستن

فرق می کند من می
خواهم اما نمی توانم.چطور بنویسم وقتی
تمام آنچه دوست دارم میان خودخواهی

دیگران پنهان می شود
چجگونه بتوانم بنویسم از احساسی که هر روز نادیده گرفتته می شود ؟!نادیده

 گرفته میشود به واسطه دختر بودن به واسطه فرهنگ
ها به واسطه ی خیلی چیزها ...تو تصور کن

 که در شبی بارنی همان وقت هایی که بد جور دلت
برای خودت تنگ می شود همان وقت ها ی نابی

 که با کسی قسمت نمی کنی... در اتوبانی که صدای
نفسش را می شنوی رانندگی می کنی.امشب با

  خودت خلوت
کرده ای دلت خواسته برای خودت عروسک بخری ولی با نگاه های غضب آلود دیگران

روبرو میشوی که می
گویند توبزرگ شده ای بعد ناگهان صدایی از
عمق شب همه چیز را ویران می

کند ...و تو می شنوی
که تو نوجوان هستی و فقطوفقط باید درس بخوانی . در سالهایی که پر شور

 حال ترین سالهای زندگی است باید درس بخوانی .بعد
فکر کن به یک خیابان خلوت که دوسستش

 داری وهر روزت را میان آن خیابان بادرخت ها ی
سرو اش قسمت میکنی درختانی که روی تک

تکشان یادگاری نوشته
ای و پر است از پارادوکس های ذهنت... چشمانت را می بندی و در مسیر باد

راه می روی تا باد به
صورتت شلاق بزند .... بعد فکر کن به لحظه های خوش که زود می گذرند و

به لحظه هایی که همهی
آنهایی که دوستشان داری در کنارت هستند وتو از ته دل می خندی .دلت می

خواد بلندبلند بخندی
در جایی که هیچ غریببه ایی نیست... .بعد همان نگاه های دوست داشتنی سنگین

می شنوند آنقدر سنگین که تمام نوجوانی ات زیر این تغیان نابود
می شود و فکر میکنی مرگ

بهترین راه است. حالا
میان انبوهی عروسک نشسته ای و آن نگاه های غضب آ لود را نادیده می

گیری و به لحظه های
زیبای کودکی فکر میکنی و فریاد میزنی : مرگ بد ترین و آخرین راه است

انگار
اوضاع بد هم نیست ...بگزار دلم را به همین خوش کنم.

[ پنج شنبه 89/4/24 ] [ 12:35 صبح ] [ benfis b ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

طریق ارتباطی پسندیده برای یک آنتی سوشیال
موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 183959