نوشته هات خيلي دلنشينه.
التماس دعا.
زندگي صحنه يکتاي هنرمندي ماست
هر کسي نغمه خود خواند و ازصحنه رود
صحنه پيوسته به جا ست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به ياد
ببار اي بارون ببار ... با دلم خون گريه کن ببار ... در شب تيره چون زلف يار ... ببار اي بارون ...
آه ه . با همه ي وجود اين شعر رو دوست دارم !
سلام
با متنت خيلي حال کردم.خيلي قشنگ بود.
سلام.
ممنون از حضورتون...
بيسار زيبا بود...
قلم توانمندي دارين...
موفق باشين.
يا حق
سلام اميدوارم که خوب باشي ا
ول يه سوال از کجا فهميدي که ما خانيم ؟(سيد رضا خان) به هر حال خوشمان امد
قشنگ بود ولي....
چند تا اشکال داشت البته نه اشکال ادبي چون من اديب نيستم تا نقد ادبي کنم برا همين مينويسم اشکال شبه تايپي
که روزنامه بخرد وروزنامه بخرد(يکيش اضافيه)
گرامافونش ر يک محاخاموش کرده بود( اشکال تايپي داره)
اسپد نه اسفند
از مدرسه که امد بيرون ساعت 6 عصر بود ................. از دفتر صدايش کردند (چطوري ؟ مگه از مدرسه نيمد بيرون. به جاي مدرسه بنويس کلاس)
به جاي تلفن مادر بنويسي شماره مادر شايد قشنگتر باشه
راستي با نظر افسونگر موافقم استعداد بالايي داري ولي والا غيرتا اگه يه روز معروف شدي ما رو فراموش نکن
اوخ
دلم خواست بازم صد بار و هزار بار گوشش بدم .
آخ دلم بارون خواست .
ووووووووووي
دلم تو رو خواست .
بعضي کس ها هستند اما که همه جاي دلم را گرفته اند . همه جايش را
هر کجا که چشم مي چرخاني آن ها را مي بيني
بويشان هوايشان همه جاي دلم را گرفته
دلم خواست همه جاي دلم را
دلم خواست تو را بويت را هوايت را
......
تو که آپ مي کني منم حس آپم مياد...
آآآپم